انقدر دلم گرفته ک دوست دارم برم زیر بارون و گریه کنم و کسی اشکامو نبین.
خدایا هر کسی جای من بود خوشحال بود و کلی فکرای مختلف میکرد نقشه میکشید
با دوستاش راجبش صحبت میکرد.
اما من تو این موارد اصلا مثل بقیه نیستم و آجیم میگه تو چرا انقدر ناراحت
میشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا دست خودم نیست نمیتونم هضمش واسم سخت من نابود میشم من دیگه سختم دل
ببندم ب کسی ک نمیخوامش.
دلم و عقلم باهم ساز مخالف میزنه من با کی میتونم حرف یزنم؟
اگه ب کسی بگم میگه دوست داشتن زود گذر ازدواج کن مهم عشق واحساس تو
زندگی.
اما من حرف کسی رو قبول ندارم چون احساس من انقدر عمیق که بدون اون نابود
میشم تو خون من هم ریشه دارهک
من چیکار کنم؟مگه اینکه فراموشی بگیرم مگه اینکه احساسمو بکشم اونموقع است که
یک مرده متحرکم.
نمیتونم و این سخت من حتی قهرای 3روز منو از پا در میاره چه برس به یه عمر
بدونش زندگی کنم.
خداجونم تو منو درک میکنی فقط تو از دلم خبر داری.
خدایا من که داشتم کلی راه حل جلو پای عشقم میذاشتم مشکلاتمون کم بشه اما یدفعه
از کجا اومد این دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا جونم واسه من مثل مخاطب خاصم هیچی راحت نیست تا توی موقعیت من نباش
درکم نمیکنه و
انقدر اذیتم که حتی نمیتونستم پست بذارم.
خیلی دوست دارم.
همیشه مراقب خودت باش تمام زندگیم
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0